آسمان آبی
فریاد من از غم عشق نیست...
امشب.. .. بوم نقاشیم خاطرات مبهم تو بود تکه ها را کنار هم میچیدم سر هر کوچه هوای تو بود کوچه باغ تنهایی را طی میکنم قسم به چشمت که سرا،سرای تو بود..
نظرات شما عزیزان:
شبی دیگر است..
از همان شبهایی که تکه های پازل سیاه را کنار هم میچیدم
..
تا شاید نقاشی رویاهایم را پیدا کنم..
دلی شکسته تر از ناله نی لبک دارم
یواش!دست نزن!شیشه ام، ترک دارم
چقدر وسوسه در چشم انتخاب من است
که بر صداقت آیینه نیز شک دارم
رفیق!بار"غریبی" به دوش من مانده است
که احتیاج به یک دوست،یک کمک دارم
صدا زدم که به من در قبال سکه زخم
چه می دهید؟ یکی گفت: من نمک دارم!
من و تو،هر دو غریبیم و آشنای سکوت
خوشم با آنکه غمی با تو مشترک دارم.
مثل همیشه عالی بود
Power By:
LoxBlog.Com |