آسمان آبی

فریاد من از غم عشق نیست...

از تو درخشانتری نیست،باور کن

از عشق درد بدتری نیست.باور کن

از  آن چشمانت شیدایی میبارد

از من دیوانه تری نیست باور کن


نوشته شده در سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:عشق,ستاره,دیوانه,شیدا,شراره,آتش,ساعت 18:48 توسط محسن| |

دل به ویرانه پنه برد...

بس نوشتم،سنگ ترک خورد

عمری سوختیم و ساختیم،آخر

آتش آمد و دلم برد...

نوشته شده در یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:دیوانه,آتش,سوختیم,ساختیم,نوشتم,سنگ,ساعت 18:58 توسط محسن| |

خون موج میزد

از چشمان باغبان پیر

میکند ناله

میکشد آه

حقیقت را دریافتیم چه دیر

انتظار نبود از باد

انتظار نبود از گل

از آتش روزگار شدیم پیر

بشکست کمرم از طوفان

دستانم غرق خون زگل پرتیغ

خدایا!!!

فهمیدم چه دیر

از زندگی با روشنایی گشته ام سیر...

نوشته شده در پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:اعتماد,طوفان,آتش,شعرنو,آسمان آبی,ساعت 18:44 توسط محسن| |


Power By: LoxBlog.Com