آسمان آبی

فریاد من از غم عشق نیست...

خون موج میزد

از چشمان باغبان پیر

میکند ناله

میکشد آه

حقیقت را دریافتیم چه دیر

انتظار نبود از باد

انتظار نبود از گل

از آتش روزگار شدیم پیر

بشکست کمرم از طوفان

دستانم غرق خون زگل پرتیغ

خدایا!!!

فهمیدم چه دیر

از زندگی با روشنایی گشته ام سیر...

نوشته شده در پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:اعتماد,طوفان,آتش,شعرنو,آسمان آبی,ساعت 18:44 توسط محسن| |


Power By: LoxBlog.Com